مسیحیت در هند
دین مسیحیت برای اولین بار در کرالا وارد شد ، عده ای معتقدند که مسیحیت را شخصی به نام توماس در قرن چهارم ، به هند آورده و عده ای دیگر معتقدند که دین مسیح را اولین بار مسیحیان نسطوری که از ایران آمده بودند در قرن پنجم میلادی به آن سرزمین آورده اند. مارکوپولو که در سال 1293 از کرالا دیدار کرده بود ، گروهی مسیحی نسطوری و یهودی را در آن محل دیده و از آنها یاد کرده است.
بعضی از قدیمی ترین و مشهورترین کالج ها در هند ، آنهایی هستند که توسط هیئت های مذهبی با راهنمایی اکساندر داف تاسیس کرده اند ؛ از جمله کالج ویلسون در بمبئی ( تاسیس سال 1832) ، کالج مذهبی مدرس (تاسیس 1837) ، مالج نوبل در ماسولی پاتام (تاسیس 1844) و کالج سنت جونز در اگرا ( سال 1853 ) ، یکی از فعالیت های مبلغان مسیحی پرداختن به امور عمومی مردم مانند آموزش بهداشت به قبایل بوده است.
آیین سبک در هند
لغت سیک از کلمه ی سانسکریت سیسیا به معنی نظام ویاسیک به معنای ساختار ، گرفته شده است. آیین سیک از تاثیر یگانه پرستی اسلام و چند گانه پرستی آیین هند و در مرزهای پنجاب ( یعنی جایی که دو مذهب برای نخستین بار با هم برخورد کردند) زاده شد. بنیانگذار این مذهب ، یک مرشد هندی به نام ناناک بود. وی با این ادعا که اسلام و هندوئی وجود ندارد و تنها یک خداوند هست که همانا حقیقت مطلق است ، موشید این دو مذهب را آشتی دهد. جانسینان ناناک تغییرات زیادی برای قطع وابستگی شدید سیک ها و هندوها اعمال کردند و پس از مدتی ، روحیه جنگجویی و نظامی گری بر آیین سیک مسلط شد. سینگ به معنای شیر است و پسوند نام فامیلی اغلب سیک ها است که نشان از این روحیه دارد. در زمان یکی از رهبران این آیین ، گوبیندسنگ ، آیین سیک ، شکل جدیدی به خود گرفتو آنها می بایست در میان هامه مردن مشخص می بودند و از قوانین کاف های پنجگانه پیوری می کردند که عبارند از :
1.کش : ریش و موهای خود را بلند کنند.
2.کنگا : شانه های فلزی به موهای خود بزنند.
3.کچه : شلوار های کوتاه برای تحرک جنگاورانه بپوشند.
4.کرا : به دست راست خود دستبند فلزی داشته باشند.
5.کرپان : همیشه با خود شمشیر یا چاقو حمل نمایند.
همچنین در آیین سیک ، استعمال دخانیان ، نوشیدن مشروبات الکلی ، ازدواح با زن مسلمان و خوردن گوشت جانوری که به طرق اسلامی ذبح شده باشد ، حرام است.
آیین بودا در هند
این آیین را سیدهارتاگوتاما به وجود آورد و شامل تجربه ی شخصی او در مورد حیات و شناخت راه نجات از آن بود. چون نام خانواده سیدهارتا ، شاکیا بود ، او را سیدهارتا شاکیامونی یعنی حکیم و دانای خاندان شاکیا خواندند و پس از آت که مراحلی را طی کرد و به ارشاد و هدایت خلق پرداخت ، او را بودا یعنی منور و درخشان لقب دادند. در آیین بودا ، از روح ، خدا یا خدایان و آغاز و انجام جهان ، کمترین بخثی به میان نمی آید. وقتی پیروان بودا از او درباره ماورائ الطبیعه می پرسند ، می گورد : آنچه را من کشف نکرده ام بگذار تا همچنان کشف نشده بماند و یا وقتی درباره ی ابدیت عالم می پرسند ، پاسخ می گوید : بحث در ابدیت عالم و پایان آن برای ما سودی ندارد و من به این دنیا نیامده ام تا امثال این مسائل را تشریح کنم ، بلکه آمده ام راه تجاتی برای فرار از دردهای این زندگی نشان دهم. به ور کلی ، فلسفه ی تعالیم بودا بر این نکته استوار است که حیات ، مایه ی رنج است و رنج ، امری عام و بی انقطاع است. منشا این رنج پایان ناپذیر هم عطش هستی است که انسان را از حیاتی به حیات دیگر می پرد. پس برای رهایی از رنج ، باید این عطش هستی را از طریق نفی هر گونه میل و خواستی از بین ببرد.
از نظر بودا راه نیل به مقصود ، عبارتست از : باور پاک ، خواست پاک ، گفتار پاک ، معیشت پاک ، عمل پاک ، یاد پاک و اندیشه پاک. مبانی و احکام اعتقادات بودائیان در کتاب مقدس آیین بودا گردآوری شده که به زبان سانسکریت پی تاکاش نام دارد. پی تاکاش به معنای سبدهای قانون و خرد است.
مجسمه های بودا را که بودیئیان در سراسر ممالک شرق می پرستند و عبادت می کنند به سه شکل می سازند.
نوع اول به صورت مردی است که چهار زانو نشسته و هر دو دست را به حالت وعظ و تعلیم بلند کرده است؛ نوع دوم دو دست را روی یکدیگر گذاشته و به تفکر فرو رفته است؛ نوع سوم ، یک دست را بر روی زانو نهاده و با دست دیگر به زمین اشاره می کند (( علامتی که در وسط پرچم هند است )) چرخه قانون بودا (دارها چاکرا) است که به نماد ملی تبدیل شده است. امروزه در هند ، آیین بودا طرفداران چندانی ندارد و فقط حدود دو درصد هندیان بودایی هستند. تعداد طرفداران بودا در کشور های شرق و جنوب شرق آسیا متفاوت است.