آیین جین در هند
واژه جین به معنای پیروی، مقصود و پیروزی بر هوس است. آیین جین، رفتار پاک را شرط اصلی رستگاری می داند و با برخی اعمال آیین برهمنی، مانند سرودها، نیایش، قربانی و پرستش خدایان مخالف است. در فلسفه ی این آیین، جهان هستی، مرکب از جیوا و آجیوا است. جیوا به معنی ارواح یا ذرات جاندار که در عالم پراکنده اند. این ذرات نه خلق شده اند و نه فانی و نابود می شوند. ذاتا جاندار و شبیه یکدیگر و دارای نیروی ابدی هستند.
در معتقدات این آیین، زندگی و رنج ها و قیود آن ناشی از اتحاد جیوا و آجیوا است و نجات از این رنج و آلام در این است که موجبات تفرقه و جدایی این دو، یعنی ماده و روح را فراهم آوریم. در فلسفه جین، زندگی با مرگ پایان نمی پذیرد، بلکه هر مخلوقی محکوم است به طور مدام متولد شود و بمیرد. بنابراین، زندگی، عذابی قطع نشدنی است و هیچ کس نمی تواند از شر زندگی رهایی یابد. خدایان نیز از این قاعده مستثنی نیستند، ولی آنها از آن رنج نمی برند چون گرفتار قیود مادی نیستند.
تعالیم آیین جین بر اساس ریاضت کشی و ترک دنیا استوار است و حتی به پیروان خود دستور می دهد هرگز لباس نپوشند و فضیلت را در برهنگی می داند. علاوه بر برهنگی، امساک و روزه های کشنده، نیازردن جانداران، دوری از خشونت و جنگ (آهیساما)، ترک بخل و حسد، دوری از کینه و انتقام جویی، دوری از دروغ، بردباری و شکیبا بودن در برابر خشونت های دیگران و اعتماد نکردن به زن، از احکام دیگر آیین جین هستند. پیروان آیین جین، کمتر از یک درصد از جمعیت هند را تشکیل می دهند و عمدتا در ساحل غربی و در ناحیه بمبئی تمرکز دارند.
مکتب اشرام در هند
هند همیشه در اذهان جهانیان به عنوان سرزمین ماوراء الطبیعه ها و قدرت های فوق انسانی مشهور بوده است. کلمه مرتاض همیشه با هند ، عجین بوده و عملیات محیر العقول مرتاض یاد آور توانمندی های روحی و روانی انسان ها است. چنین مکاتبی هنوز در هند وجود دارند و بسیاری از غیر هندی ها را هم به خود جلب نموده اند که از میان آن در هند می توان به مکتب اشرام را نام برد.
فلسفه ی این مکتب در هند ، سوق دادن روح و روان انسان به سمت قدرتی خارق العاده است و در هند طرفداران آن در گذسته فقط در جنگل های انبوه بنگال و قسمتی از جنگل های هند و یا بر قله کوه ها دیده می شدند، ولی امروزه اشرام به درون شهرها و نقاط متمدن نیز راه یافته است. در هند جنوبی بسیاری از طرفداران این مسلک و سنت را می بینیم که رهبری برای خود دارند و آنچه او می گوید، چون وحی مـُنزل اجرا می کنند. آنها مدام راما را یاد می کنند و از او طلب مغفرت می نمایند
هر انچه را که به رهبرشان مربوط شود، مقدس می دانند و حتی اگر محل سکونت او بالای کوهی باشد، آن کوه نیز مقدس می شود و به قدری به عقاید خود پایبند هستند که حتی رهبرشان با القای روحی می تواند بیماری هایشان را شفا بخشد.
از میان رهبران آنها سری ساتیاسای بابا از معروف ترین آنهاست و قدرت تله پاتی و بهبود دهنده ی وی، زبانزد معتقدانش است. مکتب اشرام در هند در اولین قدم، طرفداران خود را با یوگا آشنا می سازد و سعی می کند تا از این راه، آرامش و سکونی در ایشان ایجاد کند؛ آن وقت، مرحله ی تنهای را برای آنها توصیه می کند که می بایست مدت های مدید، در اطاقی تنها بماند و به تفکر بپردازد. عبادت و امید بستن به خدا اولین عنصر وجودی آنهاست و به مرور از آنچنان قدرت القایی برخوردار می شوند که به گفته خودشان جسم را فراموش می کنند و از آن فراتر می روند. آنها خود را عاشق جنبندگان می دانند. همگی آنان گیاه خوار و از دخانیات و الکل به شدت گریزانند. طرفداران این مکتب در معابد خود گرد هم می آیند و با کمترین مواد غذایی، گرسنگی خود را رفع می کنند. شرکت در بحث و گفتگو، کلاس های مخصوص فلسفه، یوگا، موسیقی و آموزش پزشکی، از کارهای اصلی آنان به شمار می رود.